آدمها،سر وته یک کرباس اند.منتها بعضی هایشان خوب بلدند چطور آنچه در سرشان میگذرد را به سخن بیاورند!

الحاقیه:«یک جایی هم ارنست همینگوی گفته بود: نویسندگی،سخن پردازی نیست.بلکه ضبط کردن تجربه ی انسانی به ساده ترین و زلال ترین زبان ممکن است.»

و این،دقیقا عکس چیزی ست که ما،از نویسندگی فهمیده ایم؛ کلمات زمخت ، ترکیبهای عجیب. توصیفهای عجیب تر...

چرا باید مقصود را در بین کلمات غریبه،پنهان کرد؟!چیزی که گفتنش شهامت میخواهد ،حقیقت است.وگرنه که همه مان دروغگو های قهاری هستیم!